در جواب به نوشته امید حیدری در بخش نظرات وبلاگ خودم:

آقا امید من هر وقت سری به وبلاگ می زنم باید جواب شما رو بدم و هدفی را که بخاطرش وبلاگم رو باز می کنم کلا فراموش می کنم. اولا خیلی ممنون از اظهار لطف جنابعالی درباره کنکور، ولی من امسال بطور آزمایشی شرکت کرده ام و انتظار زیادی ندارم. شما کدام مدرک مستدل را برای من رو کرده اید که نشان از اثبات حرف های پوچتان درباره مؤسسه مسکن داشته باشد، من هروقت چیزی می نویسم از عنوان (به نظر من) استفاده می کنم و این بیانگر نظر شخصی من است ولی اگر در موردی به یقین برسم حرفم را تمام و کمال می زنم ولی جنابعالی نظرات شخصی خود را بدون ادله، فریاد عدالت تلقی می کنید در صورتی که نظر هر شخصی برای خودش محترم است ولی ممکن است برای جمع ارزشی نداشته باشد. درباره آقای خرمی هم باید بگویم که ما از قصد و نیت هیچ کسی آگاه نیستیم و اگر شما نیت ایشان را می دانید شاید غیب گو باشید و اگر گرفتن پست و مسئولیت از احمدی نژاد غنیمت گنجی است آیا خود رئیس جمهور این غنیمت بس گرانبها و به حق را بوسیله مردم بدست نیاورده اند؟ شما نظرات شخصی خود را طرفداری از حق و حقیقت و عدالتخواهی می دانید و در صدد قالب کردن این تفکرات به دیگران هستید اما مگر مردم خود درک ندارند که حق و باطل را از هم تشخیص دهند؟ شما اگر می خواهید از موضع قدرت وارد شوید که بحثی جداگانه دارد، باید خدمتتان عرض کنم: مگسی کجا تواند که بافکند عقابی؟

به اخبار گوش می دادم رئیس محترم قوه قضائیه گفته بودند: با هرگونه شب نامه و نوشته بی نام و نشانی ... باید برخورد شود. شما هم به اصطلاح فعالان ستاد انتخاباتی دکتر احمدی نژاد هستید، ولی مگر می شود اعضاء بدون هماهنگی رئیس ستاد دست به اقدامی بزنند؟ مگر این ستاد رئیس نداشته؟ جنابعالی که آقای خرمی را قبول نداری، پس شما هم از این قائده (نوشته بی نام و نشان) پیروی می کنید و بصورت سرخود و بدون اطلاع آقای خرمی اقدام به چاپ ویژه نامه فریاد عدالت می کنید. به نتیجه این عملتان کاری ندارم و شما را به گذشت زمان دعوت می کنم و امیدوارم بهتر بیاندیشید و تصمیم عاقلانه تری بگیرید.

این هفته به علت دوری از استان بوشهر و نشریاتش، هفته آرامی برایم بود و دیگر در فکر کوبیدن مطالب حسین آقا نبودم.

این روزها جمهوری اسلامی در آستانه تشکیل و تکمیل انقلابیست که با حکم و فرمان مقام معظم رهبری کلید خورد. کلیدی که نشان از اقتدار و علم بالای رهبر شیعیان جهان اسلام در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... دارد. مطمئن باشید با استارت خوردن و آغاز بکار این طرح و پروژه عظیم ملی شاهد یک انقلاب اقتصادی در ایران خواهیم بود.

من از روز اول برای اینکه خودم رو  آزمایش کنم و ببینم که فوتبالی هستم یا نه، 4 تیم رو انتخاب کردم: ایران، کره جنوبی، ایتالیا و پرتقال و بازیهای هر 4تیم رو دنبال کردم، ایران که برای حذف شدن رفته بود و خوش ندارم درباره بدشانسی هامون حرف بزنم ولی کره جنوبی که من اونو خیلی قوی می دیدم به مرحله بعد صعود نکرد اما به حق شایسته ترین تیم آسیایی بود و پیش بینی من این بود که ایتالیا و پرتقال به فینال جام خواهند رسید ولی افسوس که چنین نشد البته پرتقال هم با شایستگی کامل شکست خورد، ولی ایتالیا که بازیکن مورد علاقه من (فرانچسکو توتی) رو در اختیار داره بیشترین شایستگی قهرمانی در این جام رو داره البته نباید از اسطوره فوتبال جهان اسلام زیدان بزرگ هم غافل شد و امیدوارم یک بازی خود رو از دو تیم شاهد باشیم و پرتقال هم آلمان رو درهم بکوبه. البته این نظر شخصی منه و آزمایشات تا حالا خوب جواب نداده و متوجه شدم من درباره فوتبال سررشته ای ندارم ولی اگر ایتالیا قهرمان بشه یه کم به خودم امیدوار میشم.

راستی روز قلم را به همه قلم به دستان ایرانی تبریک می گویم و امیدوارم جوهر قلمتان نور و عذاب مخالفانتان تنور باشد.

من روز جمعه در کنکور سراسری شرکت کردم و هیچ ترس و استرسی نداشتم، خیلی عادی رفتم و شرکت کردم فقط به نظرم اگه بین سؤالات عمومی و اختصاصی یک استراحت کوتاه باشه خیلی بهتره آخه از نشستن خسته شدم و همش دل دل می کردم که پا بشم و برم بیرون ولی ... خلاصه سؤالات عمومی به نظر من خیلی خیلی خیلی ساده بود ولی من زمان کم آوردم ولی بجاش زمان سؤالات اختصاصی زیاد بود و من 1 ساعت بیکار نشسته بودم. متأسفانه نتونستم تو آزمون هنر و زبان شرکت کنم ولی اشکال نداشت و راضی هستم به رضای خدا هر چی که بخواد پیش میاد و اگه قبول نشم اونقدر ناراحت نمی شم که خودکوشی کنم خیلی ریلکس می خونم برای سال بعد. بدبختانه همین روزا باید برم شیراز آخه برای دانشگاه آزاد باید اونجا امتحان بدم البته بدبختانه از این جهت که نمی دونم کجا باید برم کارت بگیرم و چکار باید بکنم وگرنه شیراز شهر گل و بلبله کاکو.

سایت بازتاب می نویسد:خاموشی‌های گسترده، دستپخت دو وزیر اقتصادی کابینه

من به صحیح یا غلط بودن این نگارش کاری ندارم شاید از یک جنبه درست باشد و مردم در این مدت فشارهای زیادی را از قطعی برق تحمل کرده باشند ولی اینگونه حرکات از دوستان بازتابی نوعی شیطنت سیاسی و تلنگر زدن به دولت نهم می باشد زیرا از ابتدای روی کار آمدن دکتر احمدی نژاد نقدها شروع شده و همچنان ادامه دارد. بهتر است سؤالات را از خود مسئولین بپرسید و جواب ها را بگیرید و به اطلاع عموم مردم برسانید نه اینکه با جوسازی علیه دولت مردم را نسبت به انتخاب خود بدبین کنید اینگونه اعمال به جای اینکه دولت احمدی نژاد را یاری دهد باعث تضعیف آن در بین مردم می شود.

و بازهم قصه ما و سایت یاس سپید. جناب آقای امید حیدری جلسه روز جمعه به هیچ عنوان به نام ستاد دکتر احمدی نژاد برگزار نگردیده بلکه شرکت کنندگان عنوان اصولگرایی را یدک می کشیدند و فکر نمی کنم اصولگرایی فقط به ستاد انتخاباتی آقای احمدی نژاد ختم شود. یعنی آقایان لاریجانی، ولایتی، رضایی و ... اصولگرا نبودند این حرکت شما یعنی توهین به همه اصولگرایان زیرا وقتی آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند همه این برادران در زمینه همکاری با دولت جدید پیشقدم شدند و مانند چند بزدل مثل معین کنار نرفتند. و اعضایی را که شما از آنها نام برده اید از اعضای شورای هماهنگی نیروهای انقلاب هستند و نام های زیادی رو از قلم انداختید البته من به جلسه نرسیدم ولی به نظرم آقای خرمی رئیس ستاد انتخاباتی دکتر احمدی نژاد هم در این جلسه بوده، بله همان احمدی نژادی که همه بهش رأی دادیم، همون ستادی که تو پارک و بصورت خودجوش تشکیل شد. و نه ستادی که فعالان آن از فاش شدن نامشان می ترسند. آقا امید، ما نیازی به بستن شمشیر نداریم چون امروز قلم ها مانند ساتور شده اند و بر پیکره بیجان اصلاحات می کوبند و نیازی به استفاده از زور نیست زیرا آقایان 8 سال هر چه خواستند کردند ولی ما تو این 4 سال فقط باید همیدگر رو تخریب کنیم و به هیچ کاری نرسیم و این وسط فقط مردم ضرر می کنند. واقعا از این طرز فکر بچه گانه شما افسوس می خورم و امیدوارم که امید حیدری ما همون امید قبلی بشه.

سلامی چو بوی خوش آشنایی.
می بخشید که دیر دیر میام آخه مشکلات هست و باید بگویم آینده فردا نیست آینده امروز است.3تیر روز حماسه آفرینی و غرور ملت ایران رو تبریک میگم. 7تیر سالروز شهادت آیت الله دکتر بهشتی رو به همه مردم به خصوص قضات عادل تسلیت عرض می کنم. و اما 8 تیر روزی که گل یاس پیغمبر پرپر شد فاطمه زهرا صدیقه طاهره به شهادت رسید و از نامردی روزگار شبانه دفن شد کجای این خاک سراغ او را بگیریم نمی دانم ولی امیدوارم که زنان ایرانی با الگو قرار دادن حضرت زهرا (س) راه آن بزرگوار را در پیش بگیرند به همین مناسبت هیئت های پر شور و خودجوش مردمی برای اولین بار در دشتستان با تشکیل دسته های عزاداری عاشورای فاطمی را ارج نهادند و مراسمی هم از سوی اصولگرایان دشتستانی در سوگ دخت نبی اکرم (ص) برگزار شد ولی امروز روز برگزاری بزرگترین ماراتون علمی کشور نیز می باشد ماراتونی که تا دقایقی دیگر من باید در آن شرکت کنم و برای همه جوانان کنکوری آرزوی موفقیت می کنم. راستی چندی پیش شهر ما با ورود و سخنرانی دکتر حداد عادل رنگ و بوی دیگری گرفت که جای همه خالی حتی خودم خالی بود.

در جواب به مدیریت سایت یاس سپید باید عرض کنم من اگر بخواهم بنویسم ده روز طول می کشد ولی باید بگویم ادبیات نگارشی من توهین را نمی پذیرد و من برای گریز از غیبت نظریات کاملا شخصی خودم را عنوان می کنم و در جایی توضیح داده بودم که تند خویی و نرم خویی هر دو از بازوان ادب اند و استفاده از هر دو ضروری می باشد. آقا امید دستی را که نمی توان برید باید بوسید شما باید قبول داشته باشید که آقای صابری هر کاری کرد نتیجه نگرفت پس بدانید اگر این انتخاب غیر قانونی بود مطمئنا تاب نمی آورد در واقع باید به اکبر خان بگویم: صد انداختی تیر و هر صد خطاست اگر هوشمندی یک انداز و راست. در خصوص مدرک شهردار من قبلا توضیح داده ام و اصلا همه سؤالات شما را قبلا جواب گفته ام کافیست فقط سری به آرشیو خرداد ماه وبلاگ بزنید و پاسختان را دریافت کنید و بدلیل وقت کم باید بگویم شما که از تخلفات مسکن بسیجیان می گویید چرا مدرکی ارائه نمی کنید مگر مملکت صاحب ندارد که جواب بدهد و حیف شد که کتاب قانون و مقررات استخدامی رو نداشتم وگرنه تبصره ایثارگران رو برات در می آوردم. متاسفانه باید برم و وقت ندارم انشاءالله در آینده بیشتر پیگیری سخنان شما را می کنم.

یکی از دوستان در ایمیلی که برایم فرستاده بود علت نقد مطبوعات را از من خواسته بود و از من سوال کرده بود مگر تو بیکاری که فقط گیر دادی به این سه تا هفته نامه و ول نمی کنی؟
در جواب به این دوست عزیز ابتدا از توجه ایشان کمال تشکر را دارم و باید بگویم نه من بیکار نیستم ولی اوقات فراغتم با انتقاد سازنده می گذرد. من تمام حرفم این است که نشریات باید در انتخاب اعضای خود چه خبرنگار چه گرافیست و حتی چه سردبیر دقت بیشتری کنند و هر کس و ناکسی را به درون خانه فرهنگ و هنر و سیاست و اقتصاد خود راه ندهند. در گزینش مطالب جهت چاپ دقت کنند خبرها را کنترل کنند و از صحت آن مطمئن شوند و تا در مورد مطلبی تحقیق نکرده اند آن را چاپ نکنند و آنها که خود را زبان مردم می دانند اگر جوابیه ای برایشان ارسال شد از چاپ آن نترسند و ایمیل های ارسالی امثال من را حداقل بخوانند. به من نخندید حقیقت تلخ است بعضی ها جنبه بیشتر از این رو ندارند بعضی وقت ها انسان چیزهایی رو می بیند که شاخ در می آورد. آدمی که تا دیروز نان و نمکت رو خورده امروز به جایی رسیده و اگه ولش کنی حتی سوارت هم میشه. مسائل بسیار زیادی است که نگفتنش بهتر است. مثلا مطلب: نگذاریم از درون نظام اسلامی طبقه جدید مرفهان بی درد با ثروت های باد آورده و حرام به وجود آید. این نوشته از نظر من بسیار زیبا و چاپ آن از سوی نشریه حرکت جالبی است. نگارنده از قلم بسیار شیوایی برخوردار بوده است و قلم را خوب به سمت آن مقصود خود حرکت داده است و خود به تحسین و قدردانی از موسسه تامین مسکن بسیجیان پرداخته است و سپس انتقاد کرده است ولی آیا نمی داند در نهادهای نظامی و شبهه نظامی چیزی که حداقل نسبت به ادارات دولتی در مرتبه برتری قرار دارد بحث نظارت و بازرسی است؟ آقای امضاء محفوظ شما بدانید که بحث سخت گیری ها از طرف سپاه همیشه هست و باید باشد و این طرز تفکر اشتباه از جنگ روانی امثال صابری ها ساخته شده است که اینکه مقام ادای حق و تکلیف لکنت را از زبان شما گرفته است وگرنه بسیارند مسائلی که وجود دارند و شما به دلیل ترس لکنت گرفته اید و حتی خود ما را هم روشن نمی کنید. این روزها امضاء محفوظ هم مد شده و من این روش مزهک را نوعی پنهان کاری افراطی تلقی می کنم تا ترس.
مثال های زیادی از این قبیل وجود دارد ولی در موردی که گفتم در انتخاب کادر نشریه دقت شود مانند آقا حسین روئین تن که از یک طرف اراجیف بهم می بافد و دولت نهم را زیر سوال می برد و از طرف دیگر گزگزوک کارش شده فقط تعریف و تمجید از سردبیرش که شاید در مجازات او در زندان های سیاسی که همه مانند آهن ربا امثال روئین تن را به سمت خود می کشانند تخفیفی بگیرد.
یک جوابیه به آقای حسام منصوری دبیر سازمان دانش آموختگان ادوار تحکیم وحدت شعبه استان بوشهر: برخوردهایی که شما آن را آمرانه تلقی می کنید و نوعی نگرش ناامید کننده نسبت به حاکمیت سیاسی ایران را در دل شما ایجاد کرده است باعث شادی من شده و معتقدم این برخوردها خیلی زودتر و خیلی شدیدتر باید صورت می پذیرفت.برخورد با سید اکبر موسوی خوئینی دبیر کل سازمانتان نشانه بلوغ کامل سیاسی حاکمیت جدید است و امثال این برخوردها از حوادث کوی دانشگاه ها جلوگیری می کند و فضای اجتماعی سیاسی کشور را آرام نگه می دارد.
یک خبر جالب هم در مورد اجماع شکست خوردگان سلطنت در ایران خواندم که جالب بود. در این خبر آمده بود آیت الله منتظری و طاهری اصفهانی به اجماع رسیده اند تا در مقابل آیت الله مصباح یزدی صف آرایی کنند و حاکمیت را از دست ایشان بگیرند که این قضیه در آینده بحران های بسیاری می سازد ولی موفقیت آیت الله یزدی بر من روشن است. از قدیم گفته اند سالی که نکوست از بهارش پیداست حزبی که دبیرش عبدالله نوری باشد به طوفانی می ماند که ثانیه ای بیشتر غرش نمی کند.

آیا تعلیم و تعلم عبادت است؟ در صحت این سخن نیکو شکی نیست ولی وزارت آموزش و پرورش در سال های گذشته عکس این سخن عمل کرده است به هر حال این مشکل حل شدنش را به دست دولت نهم آسان می بیند. مسئول جدید آموزش و پرورش شهرستان دشتستان جناب آقای اسدی به جای آقای عباسی معرفی شد و بر صندلی پوسیده این اداره نشسته است گفتنی است که آقای اسدی در دوره های قبل با مسئولین وقت کار کرده است و معاون آقای عباسی هم بوده است و امیدواریم که در زمینه تغییر و تحول اساسی این نهاد مقدس موفق باشند البته در صورتی که انقلاب افکاری و رفتاری در ایشان رخ دهد که این عمل دور از ذهن نیست.

  محرم این هوش جز بی هوش نیست            مرزبان را مشتری جز گوش نیست
ویژه نامه ای تحت عنوان فریاد عدالت از سوی فعالان ستاد انتخاباتی دکتر احمدی نژاد منتشر می شود و این سوال را پیش می آورد آیا نویسندگان این کار را بر خلاف قوانین جاری کشور می دانند و یا از چیزی یا گروهی می ترسند که نام خود را فاش نمی کنند و من این گونه حرکات دوگانه را در رساندن فریاد عدالت به مردم و مسئولان قبول ندارم زیرا آن کسی که خود را حنجره این گروه می داند باید فرد بزدلی باشد که اینگونه زیرزمینی کار می کند.
 حدود 1 سال پیش هفته نامه دریای جنوب غوغایی در سطح منطقه برپا کرد مبنی بر چاپ کتابی تحت عنوان آهنگی برای دختر امپراتور نوشته عباس اوجی فرد و چاپ این کتاب شعر که در آن از کلمات مستهجن استفاده شده بود را به شدت مورد نقد قرار داد گویی تا این آقا را اعدام نمی کردند آقای شفیعی کوتاه نمی آمد ولی اکنون با گذشت زمان در حالی که مدیر مسئول محترم این هفته نامه خود به عنوان متولی فرهنگی استان ما به عنوان مدیر کل فرهنگ و ارشاد استان بوشهر مشغول به خدمت شده اند این سوال در ذهن ها مطرح می شود که آیا نقد متولیان این عرصه در اجازه چاپ چنین کتاب هایی در آن زمان صحیح نبوده است؟ چرا که اکنون می بینیم این هفته نامه یک نیم صفحه را با تلاش آقای فتح الله قاسمی به مصاحبه اختصاصی با نویسنده آن کتاب اختصاص داده است. حالا در صورتی که خیلی خوش بینانه به این موضوع بنگریم می گوییم که نشریه به عنوان مخالف به بحث و مناظره با این شاعر پرداخته است آن هم چه شاعری کسی که می گوید از روی شناسنامه هم نمی شود او را شناخت. ولی در این صورت اشتباه این بوده است که فرصت تبلیغ بزرگی به آقای اوجی فرد داده شده است و ایشان خیلی راحت و بدون پرده به معرفی افکار و حتی آثار خود پرداخته است. حالا مقصر کیست؟
از سوی دیگر در مدت تصدی پست شهرداری از سوی حاج عباس پای بست این نشریه فقط به انتشار اخبار می پرداخت و نظری درباره قانونی یا غیر قانونی بودن این انتخاب نمی داد در حالی که حالا آن را غیر قانونی قلمداد می کند و این تناقض نابجا چه علتی دارد؟ آیا در دروس جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی این قانون زیر سوال رفته است یا با آمدن سردبیر جدید آقای اسکندر میگلی موج تفکرات جدیدی وارد این دریا شده است و حتی نظرات قبلی خود را زیر سوال می برند. از سه هفته نامه دشتستان بیشتر انتظارات ما از دریای جنوب است که آن هم در دریای بی ساحل بی منطقی مدیرانش سرگردان است و طوفان سختی را در پیش رو دارد و آقای شفیعی باید بادبان ها را پایین بکشد و تسلیم این نبرد نابرابر با دریای حساب و کتاب باشد.
در زمینه شعر و شاعری که از آن نوشتم متاسفانه باید بگویم برخی از نشریات بخصوص اتحاد جنوب ما را به تعجب واداشته است از کسانی شعر می نویسد و با آنها مصاحبه می کند که گذشته سیاهی در تاریخ انقلاب داشته اند حتی بر علیه حضرت امام خمینی (ره)هم شعر گفته اند. بعضی ها می گویند اینها اصلاح شده اند انشاءالله که همین طور است اما از قدیم گفته اند احتیاط شرط عقل است. در زمینه هفته نامه افراطی اصلاحاتی ها سفیر دشتستان هم فعلا چیزی نمی نویسم چون اصلا عددی نیستند و آرزوی بی برگشتم این است که: الهی حسین خان را اصلاح گردان و در صورت درست نشدن گردنش را نشکن بلکه زجرش بده و او را به زندان اوین بیافکن تا درسی شود برای سایرین.
فعلا اجماع هفته نامه های اختلاف جنوب - سفیر اصلاحات - دریای دروغ و سایت یاس سیاه و ویژه نامه کتمان عدالت را خنده دار تلقی می کنم و به نظر می رسد که همگی از یک کاسه آب می خورند.

این مطالب نمونه هایی از پارادکس بودند.